کد مطلب:28850
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:27
با توجه به آيات قرآن و احاديث كه علاوه بر فرد ظالم نسل او هم موردعقاب واقع مي شوند مراد چيست و آنها چه گناهي دارند؟
يكي از اصول ضروري و مسلم اعتقادي ما مسلمانان كه به هيچ وجه قابل خدشه نمي باشد، اعتقاد به عدالت حق تعالي است و اين كه ساحت مقدس حضرت احديت تبارك و تعالي از هرگونه ظلم و بي عدالتي نسبت به بندگان پاك و منزه است و هرگز داوري و يا هرگونه فعل ظالمانه از او صادر نمي شود. دليل عقلي آن هم اين است كه اصولاً عدالت ذاتاً نيكو است و ظلم ذاتاً قبيح است و سزاوار نيست كه حق تعالي كه منبع و مجمع جميع خيرات و كمالات است مرتكب قبيح شود؛ بنابراين ظلم بر حق تعالي قبيح و محال است. در ميان صفات كماليه حق تعالي هم (يا عادل) داريم؛ ولي هرگز صفت نقصي (ظالم) بر آن حضرت صادق نيست. در قرآن كريم مي خوانيم: {A{/Bوَ نَضَعُ اَلْمَوازِينَ اَلْقِسْطَ لِيَوْمِ اَلْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً{w1-10w}{I21:47I}/}A}، {V(انبياء، آيه 47)V}. {A{/Bفَما كانَ اَللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ {w25-33w}{I9:70I}*/}A}، {V(روم، آيه 9)V}. در ميان روايات اسلامي هم مسأله عدالت حق تعالي در رديف صفت ذاتي توحيد آورده شده است و مي توان گفت عدالت در واقع همان توحيد است با اين تفاوت كه توحيد يك اعتقاد و عمل فردي است و عدالت يك برخورد اجتماعي توحيدي. در روايتي شيخ صدوق از امام صادق(ع) نقل نموده است كه روزي شخصي از آن حضرت(ع) راجع به توحيد و عدالت توضيح خواست. در پاسخ آن شخص امام(ع) فرمودند: «به درستي كه توحيد آن است كه مجاز نشماري بر پروردگارت آنچه (از صفات نقصي و بشري) كه بر خود مجاز مي شماري و عدالت آن است كه آنچه بر آن ملامت مي كني و آن را قبيح مي شماري به خالقت نسبت ندهي»، {V(توحيد، صدوق، باب معني توحيد و عدل، حديث اول)V}. مطالبي را هم كه شما فرموده ايد هيچ كدام عدالت خداوند را خدشه دار نمي كند؛ بلكه بايد برداشت از آن آيات و روايات را تصحيح كرد و با ديد گسترده و احاطه علمي به جمع بندي آيات و روايات و نتيجه گيري پرداخت. نكته مهم و قابل توجه اين است كه در «فرهنگ اسلامي» و «انسان شناختي» واقع بينانه، «نيكي» و «پليدي» آدمي تنها به رفتار ظاهري او نمي باشد بلكه انگيزه ها و گرايشات و پيروي از نياكان و يا زشت كاران نيز رسته خوبان از بدان را جدا مي كند، بنابراين اگر اطرافيان و نسل هاي بعد، پيرو ايده و رفتار گذشتگان خود باشند در رديف آنها قرار مي گيرند. نمونه آشكار آن را در داستان قوم ثمود مي خوانيم كه اگر چه يك نفر، «ناقه» حضرت صالح(ع) و معجزه الهي را از بين برد؛ ولي عذاب الهي تمامي قوم ثمود را فراگرفت، چنان كه در قرآن مجيد آمده است: {A{/Bإِذِ اِنْبَعَثَ أَشْقاها * فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اَللَّهِ ناقَةَ اَللَّهِ وَ سُقْياها * فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها{w1-18w}{I91:14-12I}/}A}؛ {Mزنهار! ماده شتر خدا و [نوبت ] آب خوردنش را [حرمت نهيد ]ولي دروغ گو خواندش و آن [ماده شتر] را پي كردند و پروردگارشان به [سزاي ] گناهشان بر سرشان عذاب آورد (آنان را با خاك يكسان كرد)M}، {V(شمس، آيات 12 تا 14)V}. البته بايد دانست آنچه موجب عذاب در نسل بعد مي شود، ستيزه گري و پيروي عمدي و رضايت آگاهانه است. اما اگر كساني از همان نسل تغيير روش بدهند و مسير خود را از گذشتگان خويش جدا كنند به سرنوشت آنان گرفتار نخواهند شد. به همين جهت در قرآن مجيد مي خوانيم: {A{/Bفَقُطِعَ دابِرُ اَلْقَوْمِ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا{w1-5w}{I6:45I}/}A}؛ {Mپس ريشه آن گروهي كه ستم كردند بركنده شدM}، {V(انعام، آيه 45) V}كه تأكيد بر ظلم و ستم شده است و در اصطلاح علمي گفته مي شود «وصف مشعر به عليت است» يعني، علت عذاب آنها، چنين صفتي مي باشد. اما درباره انتقام گيري از فرزندان بايد گفت؛ برخي اعمال علاوه بر آثار آخرتي و تكليفي آثار وضعي و طبيعي نيز دارد. به همين جهت همان گونه كه رسيدگي به بازماندگان ديگران، موجب جلب قدرشناسي مردم و رسيدگي آنان به فرزندان اين انسان نيكوكار مي شود. آزار رساندن به ديگران نيز چه بسا، موجب دلسردي و بي توجهي ديگران به خانواده اين شخص خطاكار شود. البته خانواده اين شخص گناهي ندارند، بلكه اين نتيجه طبيعي رفتار پدر خانواده بوده است كه همين فشار زندگي خانواده نيز خود موجب گرفتاري بيشتر آن شخص در آخرت نيز مي شود. البته اين گونه روايات بيشتر جنبه «اقتضايي» و «چه بسايي» دارد و به طور حتمي نيست. بلكه ممكن است خوبي فرزندان به گونه اي باشد كه خوبي ديگران را جلب كند. علاوه بر اين كه اين گونه روايات آثار بازدارندگي و تربيتي نيز براي رفتار صحيح اجتماعي دارد. خلاصه سخن آن كه: ظلم آثار وضعي دارد كه شامل غيرظالم هم مي شود ولي ظلم (به تعبير فلسفي) علت تامه اين آثار نيست بلكه اگر نسل ظالم با او موافق نبود و راه صلاح در پيش گيرند آثار سوء براي آنان محقق نمي شود. اين مسأله مانند بقيه علل اين عالم مي ماند. اگر كسي منزل خود را آتش بزند شايد فرزندانش هم به آن آتش بسوزند در حالي كه بي گناه هستند. البته فرزندان مي توانند با جلوگيري از آتش و يا فرار، از اين اثر سوء جلوگيري نمايند. براي آگاهي بيشتر پيرامون آيه 45 انعام ر.ك: 1- تفسير نمونه، ج 5، ص 237 2- مجمع البيان، ج 4، ص 467 3- نورالثقلين، ج 1، ص 18 4- عياشي، ج 1، ص 359 و 360
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.